این یک پست مهمان از میشل ردمن-مک لارن و کارن مک پیل-بل است. میشل در دانشکده پزشکی و دندانپزشکی ، دانشگاه جیمز کوک استرالیا مستقر است . او به عنوان shelmaclaren توییت می کند . کارن یک پژوهشگر ارشد در صنعت تجهیزات پزشکی است ، مستقر در دره سیلیکون ، ایالات متحده ، و همکار پژوهشگر افتخاری در مرکز Poche برای بهداشت بومی ، دانشگاه سیدنی است. وی را می توان در LinkedIn ، TwitterDr_KMcB و وبلاگ شخصی وی یافت .

mathias-herheim-xls7jlpyVnY-unsplash.jpg

آیا تا به حال احساس می کنید دنیا در تلاش برای تکمیل دکتری خود است؟ آیا شما در تلاش برای کمک به مردد هستید؟ همه ما در طول دکترا به دوستان احتیاج داریم و در اینجا ما داستان خود را به اشتراک می گذاریم تا نشان دهیم که چگونه پشتیبانی همسالان به ما کمک کرده است - و ممکن است به شما کمک کند.

داستان کارن

یک ضربه 80 کیلومتر در ساعت زندگی من (کارن) را فوراً تغییر داد. تصادف شدید دوچرخه سواری ، جمجمه دچار ضعف و آسیب دیدگی مغزی شد. من به عنوان یک دانشجوی دکترا که قبلاً فعال و هدف گرا بود و از سومین سال شروع کار خود شروع می کردم ، اکنون در تلاش برای برنامه ریزی و تعیین اهداف بودم ، به راحتی از هم گسیخته شدم و تفکیک وظایف مورد نیاز برای دکترا را سخت کردم. ساعتها تلاشهای نادرست برای نوشتن می گذرد ، تنها با خستگی ، ناامیدی و اضطراب برای نشان دادن آن. من برای ساختن پیشرفت دکتری خود ، به یادگیری نحوه نوشتن و برنامه ریزی نیاز به پشتیبانی داشتم. رسیدم ...

داستان میشل

در سال سوم دکترا ، من (میشل) مشغول نوشتن بودم ، از مسئولیت های خانواده ام و کار نیمه وقت در یک محیط صلح آمیز و گرمسیری عقب نشینی کردم - من رونق گرفتم. در طول این مدت ، من متوجه رسانه SOS کارن شدم که سؤال می کند: "چند بار طبیعی است که فکر کنی از دکتری خودداری کنی؟" من با این پیشنهادی پاسخ دادم که ما برنامه های خود را برای پیشرفت دکترا مربوطه ، حتی در هفته ، در میان می گذاریم. تعهد صورت گرفت و ارتباط گرانبهایی شکل گرفت.

داستانهایمان را با هم می بافیم

در طول سه سال آینده ، ما دکترا خود را تکمیل و ارسال کردیم (میشل در سال 2015 ؛ کارن در سال 2016 ) و قدم به کار دانشگاهی گذاشتیم . ما 215 ایمیل (عمدتا هفتگی) نوشتیم ، دو جلسه چهره به چهره (هر دو طول دو روز) و سه جلسه اسکایپ داشتیم. با استفاده از همكاری / اتونوگرافی ، داده های ایجاد شده را نوشتیم و از طریق حلقه های بازتاب به داستان یکدیگر نوشتیم.

سه ایده بزرگ از همکاری خودکار / نگارگری ما پدید آمد که جزئیاتی که اخیراً در گزارش کیفی منتشر شده است .  حضور در آکادمیک تجارب مشترک ما و پردازش آنچه در آن است به عنوان یک دانشگاهی - محاصره شد - چگونه با تعهدات دستکاری ، مدیریت امور مالی ، ارتباط اجتماعی ، ارتباط برقرار کردیم و سپس مدیریت انتقال پس از دکترا ، دنیای کار ، و به نوعی حفظ رفاه خود را در در میان آن میشل گزارش داد ، برای هیچ دکتری یا محقق شغلی زودرس (ECR) ناآشنا نیست ، به مدیتیشن ، ورزش و استراحت نیاز دارم . . فقط چند ساعت برای دور زدن احساس می کنید. (ایمیل میشل به کارن ، 3 مه 2015). در یک بازار بیش از حد با نامزدهای تحقیقاتی برای موقعیت های موجودهمانطور که پیت و میبورن ، آن را توصیف می کنند ، وسوسه قهرمان دانشگاهی بوده و هست .

ما هر دو با انجام کار دانشگاهی ، از جمله پیشرفت در تحقیقات و اهداف مرتبط با مشاغل دانشگاهی ، درگیر شدیم. برای دستیابی به مقطع دکتری و تبدیل شدن به ECR های کارآمد ، ما روش ها را توسعه دادیم ، تحقیقات خود را برنامه ریزی کردیم و نوشتیم. ما در مورد تعهد مشترک خود برای تصویب تحقیق و تمرین مطابق با ارزشهای خود ، از جمله روشهای تحقیق مشارکتی و تجزیه کننده بحث کرده ایم. وقتی یکی از ما گیر کرد ، دیگری غالباً قدم برداشت و پیشنهادهایی ارائه داد ، چارچوب های متناوب و راه های ممکن پیش رو. کارن در مورد اهداف ارسال شده توسط میشل ، نوشتن ،من اهداف کلمه شما را برای ماههای آینده دوست دارم. من می خواستم اهدافی مانند این را تعیین کنم ، اما واقعاً نمی دانستم چگونه ... سرپرستان من می گویند همه افراد بسیار متفاوت هستند ، این وظیفه من است که اهداف خودم را انتخاب کنم. بعضی روزها ، شماره های کلمه به شما کمک می کنند. روزهای دیگر ، بخش هایی از اهداف اهداف بهتری را ایجاد می کنند. در حال حاضر ، من نمی دانم! :-). ما به عنوان همسالان از یکدیگر حمایت کردیم تا محققان مستقلی شوند.

رابطه پر بازتاب و اعتماد به نفس ما ، اشتراک گذاری ما در دانشگاه را فعال کرد . ما مبارزات ، منابع ، فرصتها ، اتصالات و یادگیری را به اشتراک گذاشتیم. در حالی که این اقدامات باعث ایجاد اشتراک بین ما می شد ، مزایایی نیز به همراه داشت. نتایج ملموس این اشتراک گذاری شامل انتشارات ، شبکه های گسترده ، برنامه های شغلی ارسال شده و یک پروژه مشترک . این پشتیبانی برای ما بی ارزش بود.

این امر برای دانشگاهها افزایش می یابد که از برنامه های رسمی دکتری که شامل کارگاه های چهره به چهره ، جلسات خاموش و نوشتن و حمایت از مربیان رسمی هستند ، حمایت کنند (میشل مربی در چنین برنامه هایی است ). بیشترین ارزش این برنامه ها مربوط به ارتباط همکار و پشتیبانی همسالان است که از طریق زمان ، مکان و علایق ایجاد می شود. سیستم عامل های آنلاین همچنین از همسالان PhD برای اتصال پشتیبانی می کنند ، مانند خاموش کردن و نوشتن در توییتر. این که آیا پشتیبانی همسالان بصورت رسمی یا غیر رسمی تأسیس شده است ، تجربه ما این است که می تواند بسیار با ارزش باشد - با همسالان می توانید آنچه را می خواهید در یک محیط همدلی بگویید بگویید و به احتمال زیاد محدود کننده شغل نیست!

محقق دکتری ، آیا شما هم در شرایطی قرار می گیرید که احساس می کنید ترک می کنید؟ ما این حساب شخصی را در مورد آسیب پذیری ها و نیازهای پشتیبانی خود به اشتراک می گذاریم تا به شما اطلاع دهیم که تجربه شما منحصر به فرد نیست - شما تنها نیستید! ما شما را تشویق می کنیم که در شبکه خود به افرادی که می توانید دسترسی داشته باشید توجه کنید. در ابتدا ریسک کنید ، حتی کوچک. ما امیدواریم که داستان ما شما را متقاعد کرده است که خطری است که ارزش آن را دارد!